بررسی تشکیل و تکامل خاکها در یک ردیف پستی و بلندی در منطقه چلگرد استان چهارمحال و بختیاری
سابقه و هدف: استفاده مطلوب و پایدار از خاک در صورتی امکانپذیر است که شناخت صحیح و کامل از ویژگیهای آن انجام گیرد. اهداف این مطالعه افزایش اطلاعات در مورد خاکهای موجود در منطقهای در 35 کیلومتری چلگرد واقع در استان چهارمحال و بختیاری از طریق بررسی ویژگیهای مورفولوژیکی، فیزیکوشیمیایی، کانیشناسی و...
Gespeichert in:
Veröffentlicht in: | مدیریت خاک و تولید پایدار 2018-02, Vol.7 (4), p.45-64 |
---|---|
Hauptverfasser: | , , , , , |
Format: | Artikel |
Sprache: | per |
Schlagworte: | |
Online-Zugang: | Volltext |
Tags: |
Tag hinzufügen
Keine Tags, Fügen Sie den ersten Tag hinzu!
|
Zusammenfassung: | سابقه و هدف: استفاده مطلوب و پایدار از خاک در صورتی امکانپذیر است که شناخت صحیح و کامل از ویژگیهای آن انجام گیرد. اهداف این مطالعه افزایش اطلاعات در مورد خاکهای موجود در منطقهای در 35 کیلومتری چلگرد واقع در استان چهارمحال و بختیاری از طریق بررسی ویژگیهای مورفولوژیکی، فیزیکوشیمیایی، کانیشناسی و میکرومورفولوژیکی برای بررسی نحوه تشکیل و طبقهبندی این خاکها طبق دو سامانه ردهبندی آمریکایی و جهانی است. مواد و روشها: میانگین بارندگی و درجه حرارت سالیانه منطقه مورد مطالعه به ترتیب 6/1389 میلیمتر و 5/9 درجه سانتیگراد و رژیم حرارتی و رطوبتی آن به ترتیب مزیک و زریک میباشند. 8 خاکرخ در طول یک ترانسکت در جهت شیب، حفر و نمونهبرداری شدند. آزمایشات شامل واکنش خاک، بافت، ضریب انبساط خطی، هدایت الکتریکی، کربنات کلسیم معادل، ظرفیت تبادل کاتیونی و کربن آلی و آنالیزهای کانیشناختی و میکرومورفولوژی بر روی نمونههای خاک انجام گردید. سپس، بر اساس کارت تشریح هر پروفیل و نتایج آزمایشگاهی، طبق کلید تاکسونومی خاک، تا سطح فامیل و با استفاده از سامانه طبقهبندی جهانی نیز خاکها در سطح دوم طبقهبندی شدند. یافتهها: نتایج نشان داد که راسته خاکهای منطقه در سامانه آمریکایی، اینسپتیسول و ورتیسول بودند در حالیکه در سامانه جهانی، در گروههای مرجع کلسیسول، کمبی سول و ورتی سول نامگذاری شد. نتایج بیانگر این بود که به خاطر وجود ماده آلی بیشتر و بافت ریزتر در موقعیتهای پایینتر شیب، ظرفیت تبادل کاتیونی در این موقعیت حداکثر بود. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش عمق خاک، مقدار کربن آلی و ظرفیت تبادل کاتیونی خاک کاهش یافته در حالیکه مقدار رس و آهک روند معکوس داشته و با افزایش عمق خاک، افزایش یافتند. مقدار ضریب انبساط خطی نیز همانند مقدار رس از شیب پشتی به طرف پای شیب و همچنین از سطح به طرف عمق پروفیل افزایش یافت. خاکهای منطقه غالبا دارای کانی رسی اسمکتیت همراه مقادیری از کانیهای ایلیت، کلریت، کائولینیت، کوارتز و کانی مختلط ایلیت- اسمکتیت بودند. طبق نتایج، منشا کانیها در موقعیتهای مختلف شیب، توارثی است. بررسی مقاطع نازک، نشاندهنده وجود پوششهای رسی در افقهای Bt و Btk میباشد که این پوششهای رسی در خاک، شواهدی از انتقال رس از افقهای بالایی به افقهای تحتانی در نتیجهی نفوذ آب هستند. همچنین، تجمع آهک به فرمهای متنوع از جمله پوشش، پرشدگی، آهک سوزنی و نادول آهکی در افقهای Bk و Btk مشاهده گردید که موید ثانویه بودن آهک میباشد و باعث ایجاد بیفابریک از نوع کلسیت کریستالیتیک شده است. علت تجمع آهک به فرم سوزنی شکل در راس شیب احتمالا بهخاطر مرتفع بودن منطقه، وجود رطوبت کافی در خاک، پایین بودن شوری خاک و حضور مواد آلی تجزیهپذیر است. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نمایانگر نقش پستی و بلندی در تغییر پذیری ویژگیهای خاک و ردهبندی آن در منطقه میباشد. |
---|---|
ISSN: | 2322-1267 2322-1275 |
DOI: | 10.22069/ejsms.2017.12547.1709 |