الگویی برای بهبود تصمیم‌گیری اخلاقی در حرفه حسابداری با رویکرد مبتنی بر نظریه داده‌ بنیاد

چکیده تصمیم‌گیری اخلاقی مفهومی است که ثمرات آن بر مطلوبیت سازمانی و اهداف مربوط به آن مشهود است و وجود داشتن رویکرد و مدلی در این راستا می‏تواند تصمیم‌گیری اخلاقی را در سازمان بیشتر از گذشته به‌عنوان ابزاری توانمند نمایان نمایند؛ بنابراین هدف این مقاله تهیه و تدوین الگویی برای بهبود تصمیم‌گیری اخلاق...

Ausführliche Beschreibung

Gespeichert in:
Bibliographische Detailangaben
Veröffentlicht in:Pizhūhishʹhā-yi tajrubī-i ḥisābdārī 2023-01, Vol.12 (4), p.223-254
Hauptverfasser: علی داد نوش فر, عبدالرضا محسنی, مصطفی قاسمی
Format: Artikel
Sprache:per
Schlagworte:
Online-Zugang:Volltext
Tags: Tag hinzufügen
Keine Tags, Fügen Sie den ersten Tag hinzu!
Beschreibung
Zusammenfassung:چکیده تصمیم‌گیری اخلاقی مفهومی است که ثمرات آن بر مطلوبیت سازمانی و اهداف مربوط به آن مشهود است و وجود داشتن رویکرد و مدلی در این راستا می‏تواند تصمیم‌گیری اخلاقی را در سازمان بیشتر از گذشته به‌عنوان ابزاری توانمند نمایان نمایند؛ بنابراین هدف این مقاله تهیه و تدوین الگویی برای بهبود تصمیم‌گیری اخلاقی در حرفه حسابداری با رویکرد مبتنی بر نظریه داده‌بنیاد می‏باشد. در این پژوهش از روش پژوهش کیفی مبتنی بر نظریه بنیادی داده‌ها در راستای مدل‌سازی تصمیم‌گیری اخلاقی اقدام شده است و در راستای تأیید شاخص‌های دسته‌بندی‌شده از الگوی تأیید عاملی و رویکرد مدل Q استفاده شده است در این پژوهش از نظرات 11 خبره حرفه حسابداری و حسابرسی در راستای شناسایی و تأیید شاخص‌ها در راستای مدل بنیادی یعنی شرایط علی، زمینه‌ای، مداخله‌گر، راهبردها و پیامدها انجام شده است. نتایج باتوجه‌به تعداد 181 مفهوم در خصوص تصمیم‌گیری اخلاقی در حسابداری، منجر به شکل‌گیری و تأیید پارادایمی با تعداد 15 مقوله اصلی (شامل: عوامل فردی، عوامل سازمانی، عوامل اجتماعی، ویژگی‌های فردی، ویژگی‌های سازمانی، ویژگی‌های اجتماعی، شرایط فردی، شرایط سازمانی، شرایط اجتماعی، محدودیت‌ها، شرایط محیطی، توسعه فردی، توسعه سازمانی، پیامدهای فردی و پیامدهای سازمانی) و 62 مقوله فرعی منجر شده است که در راستای ساختار پارادایم در بخش‌های شرایط علی، زمینه‌ای، مداخله‌گر، راهبردها و پیامدها در مدل قرار گرفته است. تأیید دسته‌بندی شاخص‏های این مدل پیشنهادی با استفاده از نظریه Q و تحلیل عاملی و تأیید رویکرد کیفی آن با تکنیک زاویه‌بندی یا مثلث‌سازی، منجر شده است که نتایج آن از تأییدات بیشتری برخوردار باشد.
ISSN:2251-8509
2538-1520
DOI:10.22051/jera.2022.40081.3000