بررسی تحول «ساختار» و «شکل» غزل از انقلاب مشروطه تا پس از انقلاب اسلامی

غزل در عهد مشروطه مانند سایر قالب­های شعری دست­مایة بیان تغزلِ آمیخته با آرمان­های ملی و میهنی شد. برخی از شاعران که مبارزان راه آزادی و مشروطه­خواه بودند، این قالب را با شعارهای ادبیات کارگری و مسائل اجتماعی درآمیختند تا بدین وسیله تغییراتی در «وحدت موضوعی» غزل به وجود آمد؛ برای نمونه غزل فرخی یزدی...

Ausführliche Beschreibung

Gespeichert in:
Bibliographische Detailangaben
Veröffentlicht in:Funūn-i adabī 2017-09, Vol.9 (3), p.111-128
1. Verfasser: علی محمد محمودی
Format: Artikel
Sprache:per
Schlagworte:
Online-Zugang:Volltext
Tags: Tag hinzufügen
Keine Tags, Fügen Sie den ersten Tag hinzu!
Beschreibung
Zusammenfassung:غزل در عهد مشروطه مانند سایر قالب­های شعری دست­مایة بیان تغزلِ آمیخته با آرمان­های ملی و میهنی شد. برخی از شاعران که مبارزان راه آزادی و مشروطه­خواه بودند، این قالب را با شعارهای ادبیات کارگری و مسائل اجتماعی درآمیختند تا بدین وسیله تغییراتی در «وحدت موضوعی» غزل به وجود آمد؛ برای نمونه غزل فرخی یزدی به همین دلیل، گاه ساختی گسیخته دارد. غزل پس از «افسانه»­ نیمایوشیج، در جریان­های «غزل میانه» و «غزل نو: غزل تصویری» و «غزل فرانوین» در ساخت و شکل شعر، تحولاتی را به خود دید. تغییر شکل نوشتاری قالب غزل از سوی منوچهر نیستانی و سپس محمدعلی بهمنی نخستین تلاش برای تحولی است که پس از مدتی وقفه در دهه‌های هفتاد و هشتاد دنبال شد. در مجموع، غزل معاصر، گاه در «شکل درونی»، دچار تحول، هنجارشکنی و فقدان وحدت موضوعی شده و گاه در «شکل بیرونی» دچار تغییر، تحول و نوآوری شده است. در این مقاله، با بررسی غزل سرآمدان غزل­سرایی در این برهة زمانی، نوآوری­ها و ضعف و قوت­های شکل درونی و بیرونی آن تحلیل شده است.
ISSN:2008-8027
2322-3448
DOI:10.22108/liar.2017.94162.0